در دفاع از متهم بودن (یا اینکه چرا گفتن “من ترک می کنم” اشکالی ندارد)

من یک ترک کننده عالی نیستم ، اما یک ترک کننده هستم. در واقع – هر چند در برخی موارد دشوار است – اما فکر می کنم هر فعالیتی را که شروع کرده ام کنار گذاشته ام.

خوب … گفتن آن کاملاً منصفانه نیست. بسیاری از فعالیتها وجود داشته است ، اما من آنها را در نظر می گیرم احساسات بیشتر از سرگرمی های معمولیبه وقتی صحبت از ورزش های گروهی ، روتین های جدید و برنامه های نیمه کاره به میان می آید ، می دانم که آنها را کنار می گذارم. و امروز ، من می خواهم برای شما توضیح دهم (و در جریان این کار من و هر کارفرمای آینده ای که وقتی در مورد یک شغل کوتاه مدت در رزومه خود فکر می کنم) با این قطعه برخورد می کند) چرا این می تواند چیز خوبی باشد.

می بینید ، اگر بدانید چیزی برای شما مناسب نیست ، ترک سیگار اشکالی ندارد. این می تواند یک عمل شجاعت ، آخرین آزمایش شهود باشد. مانند پیشگامان ترک قبل از من (نگاه کنید به: خروج سلطنتی مگان مارکل و شاهزاده هری ، اولین ازدواج لیز گیلبرت ، ازدواج آدام برودی دختران گیلمور نقش) ، من دوست دارم فکر کنم ترک کردن باعث می شود که اتفاق خاصی رخ دهد (نگاه کنید به: پرورش مرغ در مونتسیتو ، بخوان دعا کن عشق، OC و شخصیت ست کوهن به طور کلی).

اما قبل از ورود به هنر ترک ، بیایید یک قدم به عقب برداریم. در حالی که اوایل زمانی که من دیگر ریتم را احساس نمی کردم ، در وسط کلاس رقص می نشستم ، اولین چیزی که به خاطر می آورم ترک آن بود ، اردوی بسکتبال درجه یک تابستانی بود. این یکی از آن فعالیتهای کلاسیک یک هفته ای مدرسه ابتدایی بود ، و من آن را دقیقاً یک نیم روز قبل از اینکه بفهمم زیاد اهل بازی نیستم انجام دادم.

خوشبختانه مادرم کسی نبود که به من فشار بیاورد. من مطمئن هستم که او زود تلاش کرد (و او را خوشحال کنید که او مجبور است نامه دیگری به نام “سوفی باز نخواهد گشت” به مربی بی علامت بنویسد) ، اما به زودی به تمایل دخترش برای قطع زودهنگام عادت کرد. از خواب ، از رنگ مو ، از ، خوب…

در اینجا موارد دیگری وجود دارد که من در زندگی خود ترک کرده ام:

  • تنیس
  • چندین تیم شنای رقابتی
  • به طور کلی ورزش های رقابتی (من دو و میدانی تفریحی را ترجیح می دهم)
  • لحاف کاری
  • ویولن
  • پیانو
  • فرزندپروری همستر
  • سالها بعد دوباره ویولن
  • مجله “یک سوال در روز” من
  • مفاهیم متعدد وبلاگ
  • گروه کر
  • کتابهایی که بعد از دو فصل اول با آنها زندگی نکرده ام

با این حال باید گفت: فقط به این دلیل که من دوست دارم ترک کنم ، به این معنی نیست که من در ترک آن خوب هستم. وقتی زمان خداحافظی فرا می رسد ، همیشه آن را کنار می گذارم. من همچنین تمایل دارم که یک بهانه قوی را برخلاف حقیقت نهایی ترجیح دهم: این که من واقعاً کارم را تمام کرده ام. روزی روزگاری ، شهامت این را نداشتم که از کسی جدا شوم تا آن زمان مردان دیوانه فینال به پایان رسید و من می توانم از پیشرفت عاطفی خود از طریق پیشرفت احساسی دان دراپر (به عنوان فرض) برای دلیل خروج “خارج از آبی” استفاده کنم.

در حالی که مطمئناً تمام تجربیات ترک من مثبت نبوده است ، من معتقدم که تصمیم به ترک در هر شرایطی بر من تأثیر گذاشته است. گاهی اوقات ، موج تسکین کافی است تا به من بفهمانید که کار درستی را انجام داده ام.

بعد از این که مدت زیادی با یک کار خوب اما نه همیشه ماندگار شدم ، یک اظهارنظر نه چندان مناسب برای گوش های من اما هنوز کاملاً ناعادلانه از یک مقام بالاتر در نهایت باعث شد که نامه استعفای خود را وارد کنم -یک قطعه کوچک با حروف کوچک که کاملاً غیر ضروری بود اما برای بستن آن مهم بود.

در اوایل سال جاری ، من تنها پس از پنج ماه شغل رویایی را رها کردم. اگرچه از نظر حقوق و دستمزد فوق العاده و سرگرم کننده روی کاغذ بود ، اما فرسودگی شغلی به سرعت انجام شد سختبه بزرگترین مشکل من: هنگام شروع ، تصمیم را گرفته بودم نه برای کنار گذاشتن چیزهای دیگر که به آنها اهمیت می دادم-برخی از پروژه های آزاد مستقل ، تقویم اجتماعی من ، تمایل من به مراقبت از خود.

در حالی که از نظر فنی همه چیز برای من پیش می رفت ، من وقت نفس کشیدن نداشتم. و بنابراین ، من تنها چیزی را که از بیرون کمترین حس را داشت کنار گذاشتم ، یک شغل تمام وقت با مزایا ، به نفع وضوح داخلی. (توجه: من می خواهم امتیاز فوق العاده ای را که به من اجازه ترک داد را بپذیرم. همین راه حل برای بسیاری از افراد ظاهر نمی شود و من خودم را بسیار خوش شانس می دانم.)

به سختی می توانم تصمیم خود را به اشتراک بگذارم ، انتخابی که با اشکهای زیادی روبرو شد که تنها به دلیل اصرار دوست پسرم (و والدین ، ​​دوستان ، درمانگر و سایر افرادی که دیدند من چقدر بدبخت هستم) اتفاق افتاد ، اما این بسیار ارزشمند بود آن را در پایان و رئیس من؟ کاملاً درک می کنم – احتمالاً به این دلیل که من حقیقت را در مورد دلیل کارم به او گفتم.

و به محض انجام این کار ، می دانستم که تصمیم درستی گرفته ام. خلاقیت من به سرعت برگشت ، حملات وحشت متوقف شد ، و همانطور که یکی از دوستان وقتی با او برخورد کردم ، نه چندان ظریف گفت ، “چشمهایم دوباره برق زد”.

در حالی که مطمئناً تمام تجربیات ترک من مثبت نبوده است ، من معتقدم که تصمیم به ترک در هر شرایطی بر من تأثیر گذاشته است. گاهی اوقات ، موج تسکین کافی است تا به من بفهمانید که کار درستی را انجام داده ام. در مواقع دیگر ، پشیمانی به من کمک می کند بفهمم که واقعاً چه می خواهم و برای داشتن تجربه ای بهتر در آینده به چه ابزارهایی نیاز دارم. من یک کارگر سخت کار (و یک کارگر * خوب) هستم ، اما اگر تمام تلاش خود را بکنم ، باید واقعاً به کاری که انجام می دهم اهمیت بدهم.

چند مورد (از بسیاری) که من ترک نکرده ام:

  • تنیس برای سرگرمی
  • شنا برای تفریح
  • کلاسهای هنری
  • دوستی های دوران راهنمایی من
  • مدرک زبان انگلیسی من
  • روزنامه نگاری با شرایط خودم
  • هر فصل از هر زنان خانه دار واقعی نمایش همیشه

چرا؟ چون من این چیزها را دوست دارم. در واقع ، من آنها را دوست دارم. و حتی اگر بعضی اوقات ممکن است سخت باشند (من به شما نگاه می کنم ، کارول رادزیویل) ، اگر چیزهای سخت چیزهای مناسب هستند ، ارزش آن را دارد که به آنها بپردازید.

اغلب ، انتخاب من مدتها قبل از ترک سیگار انجام می شود. من خیلی سریع می دانم که آیا چیزی قرار است بماند یا خیر. اما قبل از تصميم به تصويب ، من چند سوال از خودم مي پرسم. آیا می توانم خودم را در یک ماه این کار را ببینم؟ یک سال؟ آیا وقتی این کار را می کنم شبیه خودم هستم؟ آیا من به خاطر من ، یا به خاطر کسی/چیز دیگری – عنوان ، پول ، محتوای رسانه های اجتماعی ، داستان بعد از آن؟ آیا به خاطر این موضوع یا چیز دیگری که نتوانسته ام به آن بپردازم ناراضی هستم؟ آیا واقعاً دیگر نمی خواهم این کار را انجام دهم ، یا از شکست خوردن می ترسم؟

قبل از تصميم به تصويب ، من چند سوال از خودم مي پرسم. آیا می توانم خودم را در یک ماه این کار را ببینم؟ یک سال؟ به به به آیا به خاطر این موضوع یا چیز دیگری که نتوانسته ام به آن بپردازم ناراضی هستم؟ آیا واقعاً دیگر نمی خواهم این کار را انجام دهم ، یا از شکست خوردن می ترسم؟

هنگامی که سوالات پاسخ داده می شوند و من تصمیم به خداحافظی می گیرم ، عموماً در انتظار هستم تا سرانجام پایان برسد. اما وقتی اینطور می شود ، بیشتر اوقات خیلی شیرین است. و آنچه مهم است این است که ما در نهایت این کار را انجام دهیم ، درست است؟ صرف نظر از این که چقدر طول می کشد تا چیزی را ترک کنید ، پروژه های جدید و درخشان در زمانی که آماده باشید آماده می شوند.

فرقی میکنه؟ امیدوارم چون نوشتن را تمام کرده ام.

(به هر حال این قطعه. به طور کلی نمی نویسم. به هر حال … این کاری است که من دوست دارم انجام دهم.)