پاییز امسال یک کتاب توصیه برای هر خلقی

اگر عمل خواندن کتاب را بتوان با یک فصل نشان داد ، آن فصل پاییز خواهد بود. همه چیز در مورد پاییز فرصتی را برای گرم شدن با یک کتاب ، یک پتو دنج و یک فنجان خوب قهوه یا یک لیوان شراب ، بسته به زمان روز ، فراهم می کند.

مانند پاییز ، کتابها نیز در مورد تغییر هستند و آنها ابزاری برای پرورش هرگونه هوس و هوس شما هستند ، که می تواند نه تنها روز به روز بلکه ساعت به ساعت تغییر کند. به همین دلیل توصیه می کنم چندین کتاب را به طور همزمان بخوانید.

منظور من در اینجا این است: اگر امیدوار هستید قبل از خواب آرام شوید ، یک رمان سبک دل گزینه خوبی است. اگر با بهره وری دست و پنجه نرم می کنید ، بررسی سلامت یا عادات مناسب خواهد بود. زیبایی داشتن چندین کتاب در یک زمان این است که لازم نیست قبل از انتخاب کتابی که با نیاز فعلی شما مطابقت دارد ، زیاد فکر کنید.

قرار نیست کتابها را بکشید. آنها برای سرگرمی ، آموزش ، احساس در استخوان های شما ، احساس در ناخودآگاه شما طراحی شده اند. و به این ترتیب ، شما باید احساس قدرت کنید که بین کتابها متزلزل شوید تا کتابی را پیدا کنید که متناسب با روحیه شما در آن لحظه باشد. زیرا مطمئناً برای هر روحیه ، احساس ، حال و هوایی و موقعیتی که می خواهید کتابی وجود دارد.

قرار نیست کتابها را بکشید. آنها برای سرگرمی ، آموزش ، احساس در استخوان های شما ، احساس در ناخودآگاه شما طراحی شده اند.

نکته ای در مورد ترک یک کتاب: مسلماً من در این مورد بسیار بد هستم. بعضی اوقات کتاب ها را مرور می کنم به این امید که در نهایت رستگاری پیدا کنم. این همیشه کار نمی کند ، اما من همیشه چیزی یاد می گیرم – حتی اگر فقط فکر کنم نویسنده خاصی بیش از حد ارزیابی شده است. اما اگر کتابی برای شما کار نمی کند؟ من شما را تشویق می کنم که آن را کنار بگذارید. تعداد زیادی کتاب خوب وجود دارد و زندگی برای خواندن کتاب های کثیف بسیار کوتاه است.

با این اوصاف ، در اینجا توصیه های کتاب برای هر حال و هوایی در پاییز امسال آمده است.

سلیکا جواد ، با پدری تونسی و مادری سوئیسی ، همیشه بخشی از دو جهان متفاوت را احساس کرده است. اما هیچ چیز که در مورد حرکت در جهان مه آلود با هویت های مختلف آموخت ، او را برای تغییراتی که مجبور به ایجاد آن می شود ، در شرایطی که در سن 22 سالگی ، مبتلا به سرطان خون تشخیص داده شد ، آماده نکرد. آنچه در پی می آید داستان زن جوانی است که بیماریهای ناتوان کننده و درمان های وحشتناک را تحمل کرد ، روابط مادام العمر او در حالی که احساس می کرد شبیه خودش نیست و توانایی او در کمک به دیگران از طریق او احساس تنهایی می کند نیویورک تایمز ستون “زندگی قطع شد” ، که از روی تخت بیمارستان نوشت. می دانید که او زنده می ماند زیرا برای نوشتن این کتاب زندگی می کند ، اما داستان مانند یک رمان ورق زدن صفحه است-رمانی که هرگز نمی خواستم آن را کنار بگذارم. مهارت بی عیب و نقص جواد در بردن ما از سنگرها با او تنها با توانایی او در بازگرداندن ما به محض یافتن عشق و البته زندگی مطابقت دارد. دو پادشاهی که باید در آنها زندگی مشترک را بیاموزد ، میراث او نیست ، بلکه بیماری اوست – قبل و بعد. این یک خواندن باشکوه است که شما را از بین می برد ، اما در پایان شما را در وضعیت بهتری قرار می دهد.

سلستیال و روی عاشق هستند. آنها تازه ازدواج کرده اند و چیزهای هیجان انگیزی در پیش دارند. اما سپس روی به دلیل جرمی که مرتکب نشده است در پشت میله های زندان قرار می گیرد و به مجازات دوازده سال محکوم می شود. این رمان بسیار فراتر از یک ازدواج آمریکایی است ، هرچند که نهاد ازدواج را به گونه ای تجسم می کند که من هرگز ندیده ام ، وضعیت پیش پا افتاده زن و شوهر را برجسته می کند ، سپس حبس غیرقانونی را بر سر آن می اندازد. این کتاب در مورد بی عدالتی است ، در مورد اینکه چگونه عشق می تواند بی جا و گمراه باشد ، و اینکه چگونه عشق بیش از هر چیز دیگر واقعی است. نویسنده تایاری جونز این شخصیت ها را به حدی مینویسد که روابط و کشمکشهای درون آنها همانطور که آنها را تجربه می کنید بر شما سنگینی می کند. وقتی آنها آسیب می بینند ، شما آسیب می بینید. وقتی آنها هیجان زده می شوند ، شما هیجان زده می شوید. بسیاری از خوانندگان با ارتباط با مشکلات ازدواج یا ناامنی های دوستیابی خود را در این رمان خواهند یافت. و از این طریق ، خوانندگان در معرض بی عدالتی های روزمره ای هستند که کشور ما را آزار می دهد.

با فاصله زیاد از کتابهای عمیق و موضوعی بالا ، این داستان کمدی رمانتیک متوسط ​​شما نیست ، اگرچه هم عاشقانه است و هم کمدی. قرمز ، سفید و آبی رویال این داستان عاشقانه جنجالی دو مرد جوان است که مطلقاً نباید عاشق شوند ، نه به این دلیل که هر دو مرد هستند ، هرچند که مطمئناً باعث اصطکاک می شود ، بلکه به این دلیل که آنها فرزندان رهبران جهانی هستند – و رقبای سابق. من این کتاب را بسیار لذت بخش دیدم زیرا نویسنده کیسی مک کیستون دیالوگ را همانطور که مردم واقعاً صحبت می کنند نوشت. چیزهای احمقانه ای که مردم می گویند ، شوخی هایی که سعی می کنند (و گاهی اوقات موفق به انجام آن نمی شوند) ، برخوردهای ناخوشایند – همه چیز در اینجا است. شخصیت ها دوست داشتنی هستند ، به راحتی دنبال می شوند و برای سرگرمی در صفحات قرار می گیرند. اگر به چیزی نیاز دارید که روحیه شما را روشن کند یا قبل از خواب شما را در یک محیط دنج قرار دهد ، این کتاب شما است.

وقتی می گویم این کتاب زندگی من را تغییر داد ، تمردگرا نیستم. اولین بار آن را چندین سال پیش خواندم و هنوز هم به آن اشاره می کنم. پیام اصلی این است که با سرمایه گذاری انرژی خود در موارد کمتر ، می توانیم در مواردی که بیشترین اهمیت را دارند پیشرفت قابل توجهی داشته باشیم. گرگ مک کیون ، نویسنده می گوید که اگر زندگی خود را در اولویت قرار ندهید ، شخص دیگری این کار را انجام می دهد. چه حقیقت درخشان و تشنه به خون. بنابراین بسیاری از زندگی ما توسط خواسته ها و خواسته های دیگران هدایت می شود. اما همانطور که در این کتاب خواهید آموخت ، نیازی نیست که اینگونه باشد. ما این توانایی را داریم – و مسئولیت داریم! – آنچه را که مهمتر است شناسایی کنیم و بقیه را حذف کنیم. این یکی از آن کتابهایی است که فکر می کنم باید به طور سالانه مورد بازبینی قرار گیرد (مانند آنچه فکر می کنم باید تماشا کنم معضل اجتماعی و چه سلامتی هر سال برای یادآوری اعتقادات خود). این کتابی است که من در کیف خود می گذاشتم و هنگام انتظار برای قرار ملاقات یا با یک فنجان قهوه صبح می خواندم.

این رمان خیره کننده یک داستان تخیلی است که بر اساس وقایع زندگی پدربزرگ لوئیز اردریچ نویسنده ، که به عنوان رئیس قبایل گروه کوه های لاک پشت در چیپپوا خدمت می کرد ، نگهبان شبانه کارخانه بلبرینگ جواهرات بود و با تلاش سناتور آمریکایی برای مبارزه مبارزه کرد. خاتمه دادن (کلمه واقعی استفاده شده!) قبیله. داستان ، که در دهه 1950 در داکوتای شمالی اتفاق می افتد ، متراکم است و روایات شخصیت های متعدد را از دیدگاه های مختلف پوشش می دهد و مبارزات واقعی بومیان آمریکایی را به اشتراک می گذارد. این جایزه امسال برنده جایزه پولیتزر در داستان بود و بدون شک برای نسل های آینده خوانده خواهد شد. این کتاب به آسانی قابل خواندن نیست ، و همچنین هضم موضوع نیز آسان نیست ، اما چشمانم را به شیوه ای از زندگی باز کرد که قبلاً برای آن ساده لوح بودم. این نوشته جسورانه است (چند پاراگراف از نظر اسب گفته می شود) و زیبا است ، و اگر خودم آن را به پایان نرسانده بودم ، کتابی است که در یک شب دنج و با یک پتو در آغوش می گیرم. و یک لیوان سوره

در هر حالتی که هستید ، یا می خواهم برای یافتن خود در آنجا – کتابی برای شما وجود دارد ، و من از شما می خواهم که در این فصل به سراغ آن بروید. کتابهای بالا مکانهای خوبی برای شروع هستند ، اما لطفاً اگر کتابی با روحیه شما سازگار نیست ، آن را رها کنید.

خواندن مبارک!